ای کاش شبها کنارم بودی برات لالایی میخوندم عشقم.....
ردپای تو کجای جاده پیدا ش
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هرشب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من، تو با این جاده هم دستی
تظاهر کن ازم دوری تظاهر میکنم هستیتو
آهنگ سکوت تو به دنبال یک تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم
یک حسی از تو در من هست که میدونم تورو دارم
واسه برگشتنت هرشب درارو باز میذارم سراب د
راتاجان...
در ثانیههای بودنت میمانم. در فصل شکست خوردنت میمانم
یک سال نه ده سال چه فرقی دارد. تا لحظه دل سپردنت میمانم و دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی